شعر “آتش ، آتش” از یحیی وحیدی 19 آگوست 2019
آتش ، آتش بود ، بی امان آتش
بر زمین می ریخت آسمان، آتش
آفتاب ،آن روز ، روز آن صحرا
بود از گرمی همچنان آتش
خوشه ی خورشید بر زمین می ریخت
سایه می خشکید ، سایبان آتش
آن طرف دریا ، این طرف ، اما
مشک می بارید از دهان آتش
تشنگان آن روز آبشان از تیر
سایه ی نعش کشتگان آتش
مشک ها بی آب ، آبها جاری
میهمان تشنه ، میزبان آتش
جای آب آن روز، سخت می جوشید
از لب خشک کودکان آتش
آب تا گفتم دیده ام بارید
ریخت بر دفتر ناگهان آتش
لینک کوتاه : http://dorahak.ir/?p=383 برچسب ها : dorahak , ترنم , دوراهک , شعر , شهر دوراهک , یحیی وحیدی
- یحیی وحیدی
- 607 views
- بدون نظر
به نکات زیر توجه کنید