شعر “شعر پاک التماس” از یحیی وحیدی 18 آگوست 2019
در کنار باغ سبز جانماز
شد شکوفا غنچه ی زیبای راز
از گلاب اشک و ذکر ربنا
آسمان لبریز از بوی نیاز
دست ها همچون پرستوهای مست
تا به سوی آسمان پر می کشید
دانه دانه شعر پاک التماس
از ته دل روی صورت می چکید
خانه ی ما رنگ و بوی عشق داشت
تا که می شد وقت افطار و سحر
یک طرف خرما و نان شیر داغ
یک طرف ذکر مناجات پدر
عشق بود اشک بود و زمزمه
رشته ی پیوند دل ها با خدا
هر چه دل از لابلای دست ها
تا خدا می رفت با بال دعا
تک درخت در حیاط خانه هم
با مناجات پدر سر می تکاند
باد هم گویی صدای یاکریم
تا به عمق جان مردم می رساند
کاروانی دل به هنگام سحر
کوج می کردند تا بام فلک
لحظه های سبز سبز خاک را
می فشاندند بر پر و بال ملک
مادرم می گفت: روزه، روزی است
روزه درمان تمام دردهاست
او به می گفت : آری بچه ها
روزه دار این ماه مهمان خداست
لینک کوتاه : http://dorahak.ir/?p=365 برچسب ها : dorahak , ترنم , دوراهک , شعر , شهر دوراهک , یحیی وحیدی
- یحیی وحیدی
- 605 views
- بدون نظر
به نکات زیر توجه کنید