شعر “عزادار قافله” از یحیی وحیدی 18 آگوست 2019
آتش فتاد بر دل افکار قافله
جانسوز بود آه شرربار قافله
می سوخت بند خیمه و جمعی اسیر بند
مانده میان خیمگه بیمار قافله
هفتاد و دو ستاره خونین میان دشت
رنگین نموده صفحه طومار قافله
بر نی نشست جلوه ی خورشید دیگری
در راه شام و کوفه جلودار قافله
کی بود جرات آن جماعت گر آن زمان
بر جای بود دست علمدار قافله
زینب کجا و دیدن در تشت زر کجا
مهر به خون نشسته ی سالار قافله
ای چشم روزگار به تماشا نشسته ای؟
این حال زار و دیده ی خونبار قافله
“ترنم” ببار اشک تر از دیده دم به دم
هستی اگر چو لاله عزادار قافله
لینک کوتاه : https://dorahak.ir/?p=373 برچسب ها : dorahak , ترنم , دوراهک , شعر , شهر دوراهک , یحیی وحیدی
- یحیی وحیدی
- 941 views
- بدون نظر
به نکات زیر توجه کنید