شعر “نبودی” از یحیی وحیدی 18 آگوست 2019
نبودی خیمه خالی بود و خرمن خرمن از آتش
از آن بدتر و سوزانتر زبان دشمن از آتش
میان لاله های سرخ در گودال چرخیدم
و پر کردم به جای سنبل تر دامن از آتش
خودم سجاد را دیدم میان آتش و خیمه
ولی از من نمی آمد برون آوردن از آتش
برای خاطر من عمه ام زینب کتک می خورد
که می دانست من طفلم و می ترسم من از آتش
- یحیی وحیدی
- 1,007 views
- بدون نظر